شجره نامه ی حقیر - باکلاسترش ؛ بیوگرافی من
واما..من
از بچگی،تو گوشم اذان و اقامه خوندن.اگه خدا بخواد
یه نیمچه مسلمونی هستیم.
مذهبم..شایدنتونم بگم شیعه،به قول شهید صیاد شیرازی؛
شیعه یعنی پیرو. پیروبودن وموندن سخته!ولی خواست
خدا این بوده که؛محبت ائمه به دلمون بشینه.و از این بابت
همیشه شکرگذارشم.
اهل آذربایجانم.هر جای ایران یا حتی کره ی زمین
که باشی،دریاچه ی ارومیه رو نشون میکنی ومیای سمت جنوبش
تالاب حسنلو رو رد کنی رسیدی به شهر من.اسم شناسنامه ایش
نقده اس ولی ما سولدوز صداش میکنیم.نقده،هم ترک داره،هم
کرد.ما از ترک بودنمون فقط زبانشو نگه داشتیم.لباسای قره پاپاقمون
کم کم داره به تاریخ پیوند میخوره.ولی کردامون زرنگ ترن علاوه بر زبانشون
هنوز لباسای محلی شونو دارن.تو عروسیاشون نمیتونی یه مرد با
کت وشلوار پیدا کنی یا یه زنی که لباس کردی نپوشیده باشه.
واسه همین بازار پارچه شون هم معروفه.پارچه های رنگارنگ،یکی
از یکی خوشگل تر.
نقده ما آثار باستانی هم داره.یه تپه ی حسنلو داره...( قابل توجه
گنج یابها)که مادهای قدیم روش قلعه ساخته بودن.پر از طلا،ملاست.
البته انگلیسی هاوآمریکایی ها همه شو خالی کردن.حتی خانوم لمپتون،
جامعه شناس مشهور،زمان محمدرضا شاه یا دَدی جونش،
به این تپه ی باستانی تشریف فرما شدن وپله های سنگی شو،
به کفشای پاشنه بلندشون مزین فرمودن.البته من ندیدم ننه
جون وتاریخ میگن.
ننه مرده ها هرچی داشتیم بردن.فقط یه جام حسنلو واسمون گذاشتن.
(بورون لارینّان گلسین!!)کـــوفـتشون بشه! ایشالا خرج دوا درمونشون کنن!
ببخشید وارد هجویات هم شدم.
این از اصل ونسب سولدوزمون.حالا بریم سراغ اصل ونسب ساکنانش
که یکیش خود منم.بقیه رو نمیدونم ولی ما خودمون از ایل قره پاپاق
آذربایجانیم،که بابا ننه هامون،یا به عبارتی؛اجدادمون،از اون وره ارس،
یعنی کشور آذربایجان اومدن.(واسه همین سراینکه ترکیم یاآذری اختلافه)
دستشون درد نکنه خوب جایی هم اومدن.هم خنکه،هم سرسبز.نمونه ش
همنن یئددی گؤزمون..اونقد باصفاس که نگو! یئددی گؤز به زبان ما یعنی
هفت چشم.وچون دامنه ی این کوه هفت تا چشمه ی آب کنار هم.داره
اسمشو گذاشتن؛هفت چشمه.
اینکه سولدوز ما چی داره؟چی نداره؟مفصله سر فرصت میشینم تک تک
براتون از قشنگیاش مینویسم.فعلآ خودم واجب ترم
خودم..بزرگ شده ی روستام.نمیگم چندساله..چون سن خانوماهمیشه
یه راز بوده و مثل تابلوهای بعضی نقاشاکه بعد از مرگشون قیمتشون
میره بالا..ما خانوما هم بعده مرگمون سنّـامون ترقی میکنه.این امکان
همیشه وجود داره که خانومی تا موقع مرگش همه ش چهل سال داشته
باشه.ولی بعده مرگش،چهل سال هم،پیرتر بشه.پس تعجب نکنین
اگه روی سنگ قبرم(ایشالا بعده هزار سال)به جای جوان ناکام
نوشته باشن؛مادر بزرگی دلسوز،فداکار،صمیمی،end مرام که
در هفتادو دوسالگی چشم از جهان فروبست.
و اما شغلم؛تقریبا بیکارم.میشه گفت یه وجب با بی کاری فاصله دارم.
اگه این چهار پایه نیم وجبی از زیر پام در بره..با کله میرم تو بحران بیکاری.
تحصیلاتمو باید از بابام بپرسین..که همیشه میگه لیسانست بخوره
تو سرت! به نظر بابام فهم وکمالات اکابر قدیم از لیسانس های امروزی
بیشتره.چی کار کنیم دیگه ما هم اینجوری روحیه میگیریم.
اخلاقمو هنوز خودمم خوب نشناختم یا رو نقطه ی جوشه،یا
زیر صفر درجه.خلاصه اینکه اخلاقم نوسان داره.روزایی که
کیفم کوکه مرتب مینویسم.ولی روزایی که ذوقم منجمد
میشه..امیدوارم خدا بهتون صبر بده تا بتونیدتحملم کنید.
آخریشم اینکه به شدت احساساتی ام؛طوریکه اگه الانم
حاج زنبور عسل مادرشو پیدا کنه اشک شوق می ریزم.
- ۹۲/۰۷/۱۰
مدتی هست که خبری ازتون نیست وماکم سعادت شدیم از حضورگرمتون!
مطلب خوبیه واشاره به ارزش گذاری اصالت وتمدنها داره مردم دارن ارزشها وسنتهاشون رو با اندیشه های به ظاهرنو وکاملا غربی زیرسوال میبرن ونگه دغاشتن اصالتها لیاقت زیادی میخواد بحثش مفصله ومن به همین کامنت کوتاه بسنده میکنم
شادباشید