قاصد سولدوز

پاک ترین عشق ها و زیباترین خاطراتم را در کودکی های شیرینم جا گذاشته ام

قاصد سولدوز

پاک ترین عشق ها و زیباترین خاطراتم را در کودکی های شیرینم جا گذاشته ام

قاصد سولدوز

ای قلم سن سئنان لحظه لرین مرحمی سن،تک قالان گونلریمین همدمی سن، قییدیلمز عومورون باشلاماسی، خاطرات دفتریمین یاوری سن

آخرین مطالب

الهی ...

چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ

 

 

 

بگذر از کسی که حیاتت را در عمق وجودش به تکرارهای

 

بی ریشه پیوند می دهدو خوشبختی هایش را در غیر تو

 

جستجو می کند.

 

دل به فردایی خوش کرده ام که رو از من برگردانده ای..

 

شاید اما، هنوز...

 

گوشه ی چشمت هوای رنگ رخسارم را داشته باشد

 

دلت با من است میدانم..

 

مسافری که از همراهش جز مساعدت ویاری ندیده

 

نا مردیست اگر پایان سفر را گمان بد به او برد.

 

مهربانی هایت بوی عشق می دهد

 

دست گیری هایت بوی گذشت،سازگاری هایت بوی

 

بخشندگی و کرامت.

 

بزرگی  که مدارا میکنی.

 

کاش اندکی به جای تسلیم ، رضایت را تجربه ی نفس

 

خویش میکردم و عاشقانه برایت می سرودم؛قصه ی

 

تلخکامیهایی را که روزگار،به دست ِ خودم وبه نام تو

 

در پیشانی ِ تقدیرم ترسیم کرده.کاش اندیشه ام

 

فلسفه ی بودنم را در نگاه مهربانت تفسیر میکرد و میدانستم

 

غرض از بودنم ؛ تنها عشق ِ بی نهایت بوده وبس.

 

 

  • اکرام

نظرات  (۳)

  • یا رب نظری کن که دلم بی تو غریب است
  • گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ...
    با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید


    گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا ...
    تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

    گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن ...
    عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید

    گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم ...
    راه عشق و عاشقی , مستی ونجوا را کشید

    گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش ...
    عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

    گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن ...
    در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

    گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش ...
    فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

    گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم ...
    گریه کردآهی کشید وزینب کبری کشید

    گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ...
    عکس مهدی راکشید و به چه بس زیبا کشید


    گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
    گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید
    پاسخ:
    خیلی قشنگ بود معصومه جان.میذارمش توی مطالب اصلی

    بار الها

    از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

    نکند فرق به حالم ، چه برانی چه به اوجم برسانی ، چه به خاکم بکشانی

    نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی

    نه من أنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ...

    نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ...

    در اگر باز نگردد نروم باز به جایی ، پشت به دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی ...

    کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی ...

    باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی 

  • به نام آنکه منتظر بازگشت بندگانش است
  • و خداوند خطاب به حضرت داوود ع فرمود :"اگر آنان که از من روی برتافتند ، می دانستند که چقدر مشتاق دیدارشان هستم ، هر آینه از شوق جان می سپردند"

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    سئو قیمت درب اتوماتیک شیشه ای چاپ مقاله کرکره برقیکرکره برقی انجام پروژه های دانشجویی آموزش تعمیرات موبایلدرب اتوماتیک