شکوه فصل ها
تمام فصل ها جلوه ای از شکوه پروردگارند.من بهار رادوست دارم. فصلی که طروات آسمان و زمین ، شکوفه های نو می زایند. و عطر سبزینه هایش زندگی را در لحظاتم جاری میکنند. خاک میجوشد و آب میخروشد تا عظمت و زیبایی پروردگارم را به رخ بکشد. تابستان ؛ فصل امید تلاشگران را هم دوست دارم. فصلی با گرمای تب دار، که عطش اش تشنه ها رابه لب آب می کشاند. و غروبی که سایه های درازش در امتداد خورشید محو می شوند و به یکرنگی شب میرسند. حتی پاییز را هم دوست دارم؛ فصل دلتنگی ها با تن پوشی از آرزو در زیر باران های سرد، و آن ،گرمای یکجا جمع شدن های دوستانه، در هوای ابری اش را . ولی...عاشق زمستانم! عاشق بارش ستاره های سفید که دنیایم را روشن میکنند، و تا اوج آسمان پروازم میدهند. عاشق نقش درختان برفی و پاک باخته، که زمستان، همه ی تن شان رابه رنگ خود درآورده. من عاشق زمستانم و آن آدم برفی وسط یخبندان،که تا پایان فصل سرما لبخندش خشک نمیشود. و کودکانی که با دست های کوچک از سرما سرخ شده، برایش دست و پا قالب میزنند وشال مهر برگردنش می آویزند.
- ۹۹/۰۷/۱۰