قاصد سولدوز

پاک ترین عشق ها و زیباترین خاطراتم را در کودکی های شیرینم جا گذاشته ام

قاصد سولدوز

پاک ترین عشق ها و زیباترین خاطراتم را در کودکی های شیرینم جا گذاشته ام

قاصد سولدوز

ای قلم سن سئنان لحظه لرین مرحمی سن،تک قالان گونلریمین همدمی سن، قییدیلمز عومورون باشلاماسی، خاطرات دفتریمین یاوری سن

آخرین مطالب

سحر چاغی

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ ق.ظ


شب ها تن خسته مون رو به لحاف تشک های نیمه جون مادربزرگ می سپردیم

و تو فراز و نشیب زمین و تشک اونقد وول میخوردیم که موقع پاشدن کمرمون راست نمیشد


صبح ها قبل از طلوع خورشید با صدای پدرم چشمامون رو باز میکردیم

ولی مگه می شد از خواب سحر دل کند

بعده اینکه لحاف تشک ها جمع می شدن

هر کدوممون مثل سوسک های ایوون تنور،آرنج ها رو بالش میکردیم،

 سرمون رو می دادیم پایین

و به حالت سجده چرت می زدیم.


با پیدا شدن اولین زاویه روشنایی

که از درزهای در تخته ای روی سقف خونه می افتاد، داد پدر بلند میشد که: (گون اورتادی)لنگ ظهره...

و من دنبال خورشید میگشتم که تازه میخواست سرو گوششو از پشت دیوار های کاه گلی حیاطمون نشون بده

با شنیدن صدای تلق و تولوق استکان های زنداداش که آخرین هشدار بیدار باشمون بود، نا امیدانه پیشانی رد افتاده رو از روی موکت بالا می دادیم و قفل دست و پامون رو باز می کردیم

تازه خمیازه ها شروع میشدن

و با فک خسته می نشتیم سر سفره و زل می زدیم به پیاله ی ماست

  • اکرام

نظرات  (۱)

  • مهدی محمدبیگی
  • سلام

    خیلی زیبا و جالب بود

    امیدوارام موفق اولایز :)

    پاسخ:
    سلام
    سپاسگزارم از شما
    خیلی لطف کردین که نظر دادین🌹🌹🌹

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    سئو قیمت درب اتوماتیک شیشه ای چاپ مقاله کرکره برقیکرکره برقی انجام پروژه های دانشجویی آموزش تعمیرات موبایلدرب اتوماتیک